چند کلیپ عاشورایی
کلیپ کوتاه ویژه شب اول محرم با مداحی میثم مطیعی - کلیپ کوتاه شب اول محرم - شده آسمان خیمه غم ... زمین و زمان غرق ماتم ... دوباره افق رنگ خون است ... سلام ای هلال محرم ...
اباعبداللَّه یک مصلح است. این تعبیر از خودش است (انّى لَمْ اخْرُجْ اشِراً وَ لا بَطِراً وَ لا مُفْسِداً وَلا ظالِماً و انَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْاصْلاحِ فى امَّةِ جَدّى، اریدُ انْ امُرَ بِالْمَعْروفِ وَ انْهى عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اسیرَ بِسیرَةِ جَدّى وَ ابى) «4» . این را حضرت در نامهاى به عنوان وصیتنامه به برادرشان محمّد بن حنفیّه- که مریض بود به طورى که از ناحیه دست فلج داشت و قدرت این که در رکاب حضرت باشد و خدمت کند نداشت- نوشتند و به او سپردند، چرا؟ براى اینکه دنیا از ماهیت نهضت او آگاه شود: مردم دنیا! من مثل خیلى افراد نیستم که قیام و انقلابم به خاطر این باشد که خودم به نوایى رسیده باشم، براى اینکه مال و ثروتى تصاحب کنم، براى اینکه به مُلکى رسیده باشم. این را مردم دنیا از امروز بدانند (این نامه را در مدینه نوشت) قیام من قیام مصلحانه است. من یک مصلح در امت جدّم هستم. قصدم امر به معروف و نهى از منکر است، قصدم این است که سیرت رسول خدا را زنده کنم، روش علىّ مرتضى را زنده کنم. سیره پیغمبر مرد، روش علىّ مرتضى مرد؛ مىخواهم این سیره و این روش را زنده کنم.(4).مقتل الحسین، ص 156.
از اینجا مىفهمیم که چرا ائمّه اطهار این همه دستور اکید دادهاند که عاشورا باید زنده بماند و چرا این همه اجر و پاداش و ثواب براى عزادارى اباعبداللَّه منظور شده است. آیا آنها این سخن را فقط به خاطر یک عزادارى مثل عزاداریهاى ما در وقتى که پدر یا مادرمان مىمیرد، گفتند؟ نه، مردنهاى ما ارزشى ندارد؛ در مردنهاى ما فکر و ایده و هدفى وجود ندارد. ائمّه اطهار از این جهت گفتند عاشورا زنده بماند که این مکتب زنده بماند؛ براى اینکه اگرچه شخص حسین بن على نیست ولى حسین بن على باید به قول امروز یک سمبل باشد، به صورت یک نیرو زنده باشد؛ حسین اگر خودش نیست، هر سال محرم که طلوع مىکند، یکمرتبه مردم از تمام فضا بشنوند: «الا تَرَوْنَ انَّ الْحَقَّ لا یُعْمَلُ بِهِ وَ انَّ الْباطِلَ لا یُتَناهى عَنْهُ؟ لِیَرْغَبِ الْمُؤْمِنُ فى لِقاءِ اللَّهِ مُحِقّاً»؛ براى اینکه از راستى و حقیقت، شور حیات، شور امر به معروف، شور نهى از منکر، شور اصلاح مفاسد امور مسلمین، در میان مردم شیعه پیدا بشود. فلسفه عاشورا پس اگر از ما بپرسند شما در روز عاشورا که دائماً حسین حسین مىکنید و به سر خودتان مىزنید، چه مىخواهید بگویید؟ باید بگوییم: ما مىخواهیم حرف آقایمان را بگوییم، ما هر سال مىخواهیم تجدیدحیات کنیم (یا ایُّهَا الَّذینَ امَنُوا اسْتَجیبوا للَّهِ وَ لِلرَّسولِ اذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ). باید بگوییم عاشورا روز تجدید حیات ماست. در این روز مىخواهیم در کوثر حسینى شستشو کنیم، تجدید حیات کنیم، روح خودمان را شستشو بدهیم، خودمان را زنده کنیم، از نو مبادى و مبانى اسلام را بیاموزیم، روح اسلام را از نو به خودمان تزریق کنیم. ما نمىخواهیم حس امر به معروف و نهى از منکر، احساس شهادت، احساس جهاد، احساس فداکارى در راه حق، در ما فراموش بشود؛ نمىخواهیم روح فداکارى در راه حق در ما بمیرد. این فلسفه عاشوراست، نه گناه کردن و بعد به نام حسین بن على بخشیده شدن! گناه کنیم، بعد در مجلسى شرکت کنیم و بگوییم خوب دیگر گناهانمان بخشیده شد. گناه آن وقت بخشیده مىشود که روح ما پیوندى با روح حسین بن على بخورد؛ اگر پیوند بخورد، گناهان ما قطعاً بخشیده مىشود ولى علامت بخشیده شدنش این است که دومرتبه دیگر دنبال آن گناه نمىرویم. اما اینکه از مجلس حسین بن على بیرون برویم و دومرتبه دنبال آن گناهان برویم، نشانه این است که روح ما با روح حسین بن على پیوند نخورده است. شعارهاى اباعبداللَّه شعار احیاى اسلام است، این است که چرا بیت المال مسلمین را یک عده به خودشان اختصاص دادهاند؟ چرا حلال خدا را حرام، و حرام خدا را حلال مىکنند؟ چرا مردم را دو دسته کردهاند: مردمى که فقیرفقیر و دردمندند، و مردمى که از پرخورى نمىتوانند از جایشان بلند شوند؟. در بین راه در حضور هزار نفر لشکریان حرّ آن خطبه معروف را خواند که طىّ آن، حدیث پیغمبر را روایت کرد، گفت: پیغمبر چنین فرموده است که اگر زمانى پیش بیاید که اوضاع چنین بشود، بیت المال چنان بشود، حلال خدا حرام و حرام خدا حلال بشود، اگر مسلمانِ آگاهى اینها را بداند و سکوت کند، حق است بر خدا که چنین مسلمانى را به همانجا ببرد که آن ستمکاران را مىبرد. بنابراین من احساس وظیفه مىکنم، «الا وَ انّى احَقُّ مِنْ غَیْرٍ» در چنین شرایطى من از همه سزاوارترم. پس این است مکتب عاشورا و محتواى شعارهاى عاشورا. شعارهاى ما در مجالس، در تکیهها و در دستهها باید مُحیى باشد نه مخدّر، باید زنده کننده باشد نه بى حس کننده. اگر بىحس کننده باشد، نه تنها اجر و پاداشى نخواهیم داشت بلکه ما را از حسین علیه السلام دور مىکند. این اشک براى حسین ریختن خیلى اجر دارد اما به شرط اینکه حسین آنچنانکه هست در دل ما وارد بشود. «انَّ لِلْحُسَیْنِ مَحَبَّةً مَکْنونَةً فى قُلوبِ الْمُؤْمِنینَ» «1» اگر در دلى ایمان باشد نمىتواند حسین را دوست نداشته باشد، چون حسین مجسمهاى است از ایمان. کتاب حماسه حسینی، شهید مطهری، ص 186-188